text
stringlengths 43
494
| label
int64 0
2
| rater_profile
listlengths 3
3
|
---|---|---|
رستگاری تنها ارزانی کیمیاگرانی است که از رنج ها و ناخوشی های خود برای دیگران خوشی خلق می کنند و اینچنین خویش را نیز خوش می کنند
| 1 |
[
0.6365019948907132,
0.2218736625303318,
0.1328939071225781
] |
پری خانم یک خرگوش سفید و تپل داشت و او را برفی صدا می زد پادشاه پسر شش ساله ای داشت که همیشه سعی می کرد شبیه پدرش رفتار کند اخمو باشد و بداخلاق پسرک از پری کوچولو بدش می آمد و سعی داشت کاری کند تا او از قصر بیرون برود چرا که وقتی محبت پدرش را به پری کوچولو می دید نسبت به او حسادت می ورزید
| 0 |
[
0.6319539210121037,
0.22377782038317284,
0.13785263796316136
] |
مرغ حنايي كه خيلي خيلي خسته بود پرسيد كسي به من كمك مي كند تا با اين آرد نان بپزيم
| 0 |
[
0.6135104785013793,
0.25702294844311474,
0.12475097815584545
] |
ورنر هرتسوگ فیلمساز ساله آلمانی با حضور در نشست تخصصی که هفته گذشته در دانشکده هنر نیویورک برگزار شد با صراحت از باورش نسبت به مفهوم سینمای مستقل گفت و آن را افسانه خواند
| 1 |
[
0.3540341140158487,
0.43962239978185086,
0.16670427859152745
] |
تشنه گفت ای آب شیرین در این کار دو فایده است اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنیدن صدای موسیقی رباب است نوای آن حیات بخش است مرده را زنده می کند مثل صدای رعد و برق بهاری برای باغ سبزه و سنبل می آورد صدای آب مثل هدیه برای فقیر است پیام آزادی برای زندانی است بوی یوسف لطیف و زیباست که از پیراهن یوسف به پدرش یعقوب می رسید
| 0 |
[
0.614018752015614,
0.17920268594954789,
0.14259892737926208
] |
میتوان گفت لومت در آثار خود همواره بر قضاوت شخص در برابر سیستم و باورهای عموما پذیرفته شده و دولتی موضع گرفته است بسان یک آنارشیست چپ آمریکایی
| 1 |
[
0.4921930993874633,
0.3543810286628048,
0.1471395146398018
] |
با این حال در بازگشت ابدی بدان گونه که در فیلم آغازمان از زمین دریاست و بازگشت مان اما به واقع بی پایان بدان توگویی زامپانو همچنان ناتوان است از به دریا زدن
| 0 |
[
0.5093607075302212,
0.3820154542988978,
0.09168645816726241
] |
آن طرف تر یک رودخانه ی پر از آب بود بچه ها عاشق آب بودند بچه ها دوست داشتند مثل بزرگتر ها مشکهایشان را پر از آب کنند مشکها از رود فرات پر از آب شدند بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات مشغول بازی شدند کربلا زیبا و پر از هیاهو شد اما آن طرف تر
| 0 |
[
0.576628953424959,
0.2758088279682575,
0.12449176989934507
] |
از دکتر رفتن خوشش نمی آمد مدتی در رختخواب خوابید و از این طرف به آن طرف غلطید اما بالاخره درد کلافه اش کرد مجبور بود پیش دکتر برود با خودش فکر کرد که حالا اگر هم دکتر آمپول داد آمپول را که به من نمی زنند به ماهیچه می زنند به من چه خوب بزنند
| 0 |
[
0.599569289312431,
0.21694340669390563,
0.1459510593623177
] |
او اسباب بازیها را همان طور وسط اتاق گذاشت و رفت خوابید اسباب بازهایم را جمع می کنم
| 0 |
[
0.5199171298164126,
0.2503102583264886,
0.18527211284445366
] |
مامان سنجاب گفت بچه ها من خیلی خسته ام کدامتان می تواند از این کوچولو مواظبت کند پنج برادر دم قرمز فریاد زدند من مامان جان من من من
| 0 |
[
0.7357038840636396,
0.16324441828503664,
0.07575107656847414
] |
باید منتظر ماند و دید کرمان موتور چه زمانی و با چه قیمتی سدان کوچک شرکت جک را به بازار خودروی کشور عرضه می کند و آیا شرایط خرید اقساطی برای این مدل وجود خواهد داشت یا خیر
| 0 |
[
0.6819554923072615,
0.20071567750617247,
0.09177198990003804
] |
یک روز که کبوتر برای تهیه آب و دانه به اطراف جنگل رفته بود سنجاب شروع به غیبت کردن کرد و به درخت گفت که کبوتر همش می گه که درخت خیلی کهنه است و همین روزهاست که خشک بشه و میوه هاش هم تلخ و بی مزه است
| 0 |
[
0.4014851631902489,
0.4350740300389278,
0.1547889507788568
] |
دون لوپه مرد خوب زمان خویش است یک آریستو کرات آزادی خواه اما هنگامیکه اول بار او را می بینیم در خیابان مشغول اغوای دختر جوان و با نشاطی است
| 1 |
[
0.3826592499902241,
0.41356267678150127,
0.19449640897300538
] |
پس یکی از آن ها را گرفت و زیر یک برگ خشک گذاشت و شروع کرد به فوت کردن آن
| 0 |
[
0.47174207930733525,
0.28749710359848923,
0.19421289323477844
] |
فريدون بسرعت ضحاك را به كوه دماوند برد و در آنجا به بندش كشيد جايي تنگ انتخاب كرد و با ميخ هاي بزرگ و سنگين او را در ميان آن سنگها چهارميخ كرد
| 0 |
[
0.6039274983894242,
0.2303427867274328,
0.13015647182672874
] |
در باغی چشمه ای بود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ تشنه ای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه می کرد ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد آب در نظرش شراب بود مرد آنقدر از صدای آب لذت می برد که تند تند خشت ها را می کند و در آب می افکند
| 0 |
[
0.4301599626993046,
0.42139301278663294,
0.1318360148897431
] |
فرمانده لشکر نجف اشرف در خصوص جزئیات و چگونگی به اسارت درآمدن شهید حججی و نقش پررنگ آمریکا در کمک به داعش گفت در منطقه حلب یک قسمت مثلث مشترکی بین مرز عراق اردن و سوریه هست که حالت استراتژیک دارد
| 0 |
[
0.7023172529744824,
0.21144767474393358,
0.07693274670018856
] |
جلسومینا این مسیح ـ زرتشت نیچه ای این مسیح ـ آسیزی فلینی تأثیر هستی شناختی سیاسی اش را نیز با خود دارد
| 1 |
[
0.5178010854543623,
0.33224238763350816,
0.13908001793836888
] |
رسيديم دم در پسرعمه ام جلو آمد و گفت صبر كنيد دست كرد تو جيبش و دو تا صد توماني نو در آورد و يكي را به من داد و يكي را به زهره داد و گفت اين عيدتون اگر كمه ببخشيد
| 0 |
[
0.7340032712533423,
0.15100825195571582,
0.11011573961930732
] |
از اون به بعد این یك ضرب المثل شده و هرگاه یك خبر از افراد زیادی نقل شود بطوریكه به صورت نادرست در آید می گویند خبر كه یك كلاغ چهل كلاغ شده است
| 0 |
[
0.6668338380779325,
0.20761195235210983,
0.1080997375328084
] |
سپس اسفنديار به بشوتن گفت وقتي كه از اين دنيا رفتم لشكر را برگردان و چو به ايران رفتي به پدرم بگوي زمانه به كام تو گشت و ديگر نياز به بهانه جويي نيست جهان را با قدرت شمشير اصلاح كردم و كسي جرات نكرد كه از تو به بد ياد كند و زماني كه شاهي من فرارسيد بندها جلويم قرار دادي و مرا به كشتن دادي و حال كه به كام دلت رسيدي جشن برپا كن كه تاج به تو رسيد و تابوت نصيب من شد روح من در انتظار توست و چو به پيش من آيي خداوند داور ما خواهد بود
| 1 |
[
0.425265883270709,
0.43434021634984,
0.13021533611823802
] |
خلاصه آدم کوتوله هر روز ایراد می گرفت و نق می زد و پاتریک مجبور بود که بیشتر و بیشتر کار کند و شبها تا دیر وقت بیدار می ماند و صبحها در حالي به مدرسه ميرفت كه از خستگي چشمهايش پف كرده بود
| 0 |
[
0.48397400643671373,
0.3571180407643293,
0.15373549103353257
] |
بعد از مدتی پیرزن از آنجا رفت و پرنس کنار پنجره آمد و حرفهای او را تکرار کرد
| 0 |
[
0.5537791976294649,
0.28553396130091885,
0.1358928434357649
] |
برفتند و قرب ده هزار مرد كشته شد چون تابعان تارابى بازگشتند او را نيافتند گفتند خواجه غيبت كرده است تا ظهور او دو برادر او محمد و على قايم مقام او باشندبرقرار تارابى اين دو جاهل نيز در كار شدند و عوام و اوباش متابع ايشان بودند و يك بارگى مطلق العنان دست به غارت و تاراج بردند
| 2 |
[
0.39015637219393184,
0.38920891310693784,
0.19544217760623325
] |
پس عبادت اینان به قبول اولیتر که جمعند و حاضر نه پریشان و پراکنده خاطر اسباب معیشت ساخته و به اوراد عبادت پرداخته عرب گوید اعوذ بالله من الفقر المکب و جوار من لا یحب و در خبرست الفقر سواد الوجه فی الدارین گفتا نشنیدی که پیغمبر علیه السلام گفت الفقر فخری گفتم خاموش که اشارت خواجه علیه السلام به فقر طایفه ای است که مرد میدان رضا اند و تسلیم تیر قضا نه اینان که خرقه ابرارپوشند و لقمه ادرار فروشند
| 2 |
[
0.3600936573094346,
0.3601624979815235,
0.2599770814387984
] |
مامان و بابا سرشان را انداختند پایین و یک کمی فکر کردند بعد دوتایی باهم دستهای سنجاب کوچولو را گرفتند و از روی تختخوابش بلندش کردند و آن را حسابی تابش دادند سنجاب کوچولو خنده اش گرفت مامان و بابا سنجابه بازهم سنجاب کوچولو را توی هوا تاب دادند حالا دیگر سنجاب کوچولو بلند بلند می خندید
| 0 |
[
0.7470341387076407,
0.1280842605700173,
0.09886191014568944
] |
زیرا تفکر مونتنی یک تفکر بی مسوولیت در قبال دیگری نیست که صرفا یک نسبی گرایی پیش پا افتاده و سطحی را نمایندگی کند بلکه اگر نیک نگریسته شود دریافته خواهد شد که او با یک صورتبندی دقیق مفهومی و زبانی آن مرز لازم و ضروری میان بربریت و مدنیت را ترسیم می کند
| 1 |
[
0.5681493403312533,
0.30068147689733976,
0.10871195557919805
] |
در زد و وقتي عطار در را باز كرد به او گفت ديدي چطور شر آنها را كم كردم حالا پول مرا بده
| 0 |
[
0.6433968308123886,
0.23881531846219664,
0.09005385777647805
] |
او با آنکه ازدواج کرده یک روز ناغافل غیبش میزند و به سرقرار با او می رود
| 0 |
[
0.5206007380481418,
0.3065481152367267,
0.1618393113803478
] |
برخی از داستان های این مجموعه در ایران با نام مرگ شوخی بدی نیست با ترجمه گیتا حجتی منتشر شده است
| 0 |
[
0.5210409829563587,
0.3049863213383026,
0.1648309649719265
] |
لوله هاي آب گرم را عايق بندي کنيد تا براي رسيدن آب گرم به شير لازم نباشد شير آب باز بماند و مقدار زيادي آب هدر رود
| 0 |
[
0.5014705343523922,
0.28785249983624844,
0.19167652133040827
] |
آیزایا برلین که جنبش رومانتیسم را عامل بزرگ ترین تحولی كه تاكنون در زندگی و آگاهی انسان غربی روی داده می خواند در این كتاب با بیانی دقیق و شیوا سرگذشت این جنبش فكری و هنری را از نخستین مراحل شكل گیری تا قرن بیستم دنبال می كند
| 1 |
[
0.4397239980143657,
0.43478099305099666,
0.12185879666139954
] |
برکذر سیل خواب گه کرده باشد و در تیزآب خشت زده چه برقوت خود تکیه کردن وبزور و شجاعت خویش فریفته شدن از حزم دور افتد که شمشیر دو روی دارد واین سپهر کوژپشت شوخ چشم روزکور است مردان را نیکو نشناسد و قدر ایشان نداند و گردش او اعتماد را نشایدای که برچرخ ایمنی زنهار
| 2 |
[
0.4697860018235614,
0.34013483903286373,
0.18109032575438141
] |
گويند آنجا به يكديگر رسيدند و بسيار كوششها نمودند عاقبت چنگز خان با لشكر اندك اونك خان را با گروه انبوه منهزم گردانيد و غنيمت بسيار يافت و اين حال در شهور سنه تسع و تسعين و خمسمائة واقع شد و در آن روز هر شخص كه مصاحب بود از وضيع تا شريف امير تا غلام و فراش و ستور دار از ترك تا تازيك تا هندو اسامى همه ثبت كردند
| 2 |
[
0.21039282729275888,
0.53886634754198,
0.20923638021426946
] |
روزي روزگار دختر كوچكي در دهكده اي نزديك جنگل زندگي مي كرد دخترك هرگاه بيرون مي رفت يك شنل با كلاه قرمز به تن مي كرد براي همين مردم دهكده او را شنل قرمزي صدا مي كردند
| 0 |
[
0.620813510324794,
0.26857989305012825,
0.09291922836211024
] |
خود آنها پیش از تاکید بر هویت ایرانی یا کردشان بر هویت مذهبی خود تاکید دارند
| 0 |
[
0.607869186317767,
0.2961312383065684,
0.08852472315301084
] |
خال خالی ناراحت شد سرش را پایین انداخت ورفت گربه او رادید نزدیک آمد با مهربانی پرسید می شود با من دوست شوی
| 0 |
[
0.21039282729275888,
0.53886634754198,
0.20923638021426946
] |
این فیلم آن قدر تاریک و بی رنگ و رو است که انگار آن را با دوربین هایی تصویربرداری کرده اند که فقط توانایی ضبط رنگ های سیاه و خاکستری را داشته اند
| 0 |
[
0.5636909636909637,
0.2644826644826645,
0.1607971607971608
] |
اسفنديار به مادرش گفت كه اي مادر مهربان چگونه مي توانم از فرمان شاه سرپيچي كنم
| 0 |
[
0.5210409829563587,
0.3049863213383026,
0.1648309649719265
] |
وقتی صحبت های خانم معلم در مورد اهمیت چشم ها تمام شد انگار یک آدم نامریی زیرگوش او آرام می گفت
| 0 |
[
0.6523546127727907,
0.20916379752263703,
0.09408315314840242
] |
کلاسیک های فلسفهٔ کلاسیک افلاطون قسمت دهم پایانی محاورات افلاطونی را چگونه بخوانیم بخش مسعود_زنجانی telegram
| 0 |
[
0.6917078990770958,
0.1270309155349686,
0.15952205495315297
] |
مرد خوشحال شد و گفت آري اما تا خواست كيسه را بگيرد دزد كيسه را كنار كشيد و گفت ” اربابم گفته از شما رسيد بگيرم تا بداند كه كيسه به دستتان رسيد
| 0 |
[
0.5345053622879615,
0.28963858156741645,
0.1699620080505305
] |
کافی است همین جملهٔ کوتاه او را در نظر داشته باشیم یاد سقراط به تنهایی عامل تربیت بود
| 0 |
[
0.649331022834062,
0.19034813607452403,
0.13964844199001186
] |
ناپدری آنتوان مجری خوبی برای قوانینی است که توسط آدم بزرگها به بچه ها تحمیل شده است
| 0 |
[
0.5183813837469886,
0.31387349220675426,
0.14998217560490393
] |
نمی دانست به پسرک می گفت به کتابخانه برو من به کتابهای بیشتری احتیاج دارم و تازه باید به من کمک کنی تا آنها را بخوانم
| 0 |
[
0.4655098289023249,
0.296874747964135,
0.21412261116138745
] |
“دزد پشت سر مرد راه افتاد و همه جا او را تعقيب كرد تا اينكه شب شد
| 0 |
[
0.62231600699792,
0.24380765392182183,
0.11259613637015849
] |
سخنگوی سازمان آتش نشانی با اشاره به مصدومیت تن در این حادثه خاطرنشان کرد در این حادثه مرد و زن به مصدوم شده و تحویل عوامل اورژانس شدند
| 0 |
[
0.4697860018235614,
0.34013483903286373,
0.18109032575438141
] |
نی نی حتی می ترسید چشمهایش را باز کند مامان نی نی را بغل کرد و به او شیر داد نی نی برای اولین بار شروع به شیر خوردن کرد و فهمید شیر خیلی خوشمزه است نی نی مامان را شناخت و فهمید که مامان خیلی مهربان است
| 0 |
[
0.4397239980143657,
0.43478099305099666,
0.12185879666139954
] |
مامان سنجاب هم دست روی شکم قلمبه اش گذاشت و لبخند زد
| 0 |
[
0.6204247552667294,
0.23781218669564974,
0.13387879847374354
] |
زنان دهكده هاي مجاور معمولا كارهاي خياطي خود را براي خانم چن ما مي آوردند او در كارهاي دوزندگي بسيار ماهر بود آنها در قبال كار خياطي به او مواد غذايي و كيسه غلات مي دادند
| 0 |
[
0.6365019948907132,
0.2218736625303318,
0.1328939071225781
] |
علی کوچولو هم بلند شد و رفت هنوز احمد نیامده بود رفت در خانه شان و در زد خواهر کوچولوی احمد در را باز کرد
| 0 |
[
0.7241413337781939,
0.1569843185804994,
0.09662865920102602
] |
تا باقى عمر برين جملت بود تا ناگاه در پنجم جمادى الآخرة سنه تسع و ثلثين و ستمائة هادم لذات از كمين بيرون تاخت و مغافصة تير اجل از شست قضا بينداخت
| 2 |
[
0.5655545629466739,
0.3075568077698369,
0.10739073666849917
] |
فقط باید این سوء فهم را مرتفع کرد که فلسفه آموختنی نیست نباید بدین معانی فهمیده شود که فلسفه آمدنی است برخی فیلسوف زاده می شوند برخی خیر یا فلسفه مانند الهام است که یک باره بر افرادی برگزیده وارد می شود و
| 1 |
[
0.5958243175742215,
0.2691726719349988,
0.11351363284953014
] |
همه بر این باورند که پام بیچ بیشترین تراکم ثروت در کل آمریکا را دارد هر مایل مکعبش میلیون ها دلار بیش از هر جای دیگری می ارزد
| 0 |
[
0.6304649520848592,
0.2290764682454958,
0.13903108823014665
] |
لوسي فردی منطقي است و از مارتا به خوبي مراقبت مي كند با اين حال هيچ علاقه اي به اين كه خواهر خود چقدر در گذشته آسيب ديده است ندارد شايد دليل آن اين است كه آنها زمان بزرگ شدنشان چندان با هم نزديك نبوده اند
| 0 |
[
0.5336792680625052,
0.305763214575066,
0.15424491538401652
] |
هنگام روز پرده ها را كنار بزنيد و سعي كنيد از نور روز استفاده كنيد
| 0 |
[
0.6256096887657403,
0.25807892174823355,
0.1012719979489537
] |
واگر عنفی در میآن آرد از غرض بازماند و کارهای گشاده ببندد و از آداب رسالت و رسوم سفارت آنست که سخن برحدت شمشیر رانده آید و از سر عزت ملک و نخوت پادشاهی گزارده شود اما دریدن و دوختن در میان باشد و نیز هر سخن را که مطلع از تیزی اتفاق افتد مقطع بنرمی و لطف رساند واگر مقطع فصلی بدرشتی و خشونت رسیده باشد تشبیب دیگری از استمالت نهاده آید تا قرار میان عنف و لطف و تمرد و تودد دست دهدو هم جانب ناموس جهان داری و شکوه پادشاهی مرعی ماند و هم غرض از مخادعت دشمن وادراک مراد بحصول پیندد
| 2 |
[
0.61084381171732,
0.19837293811995482,
0.17579671879433215
] |
شکارچی که خیلی خوشحال شده بود سریعا تور را جمع کرد و تمام کبوترها داخل تور گیر افتادند و منتظر شدند تا او نزدیک شود زمانی که شکارچی سر تور را گرفت همه کبوترها با هم به پرواز درآمدند و آنقدر بال زدند و بالا رفتند تا او را از زمین بلند کردند شکارچی هم دست و پا می زد و کمک می خواست کبوتر دانا از بین جمع فریاد زد پرواز به سمت دریاچه و همه به گفته او عمل کردند و شکارچی را به سمت دریاچه بردند
| 0 |
[
0.6793802676573849,
0.22918632435323882,
0.07885954560506354
] |
• معیارهای اصلی که موفقیت بر اساس آن ها ارزیابی می شوند عبارتند از ثروت قدرت محبوبیت شهرت منزلت و تحصیلات
| 0 |
[
0.6366619380248643,
0.24172397900243614,
0.10999120113487404
] |
این بهانه ای است که ما پیشتر هم شنیده ایم بدون آنکه عاری از ذره ای حقیقت ناخوشایند باشد
| 1 |
[
0.24586941835935247,
0.5535517688175148,
0.1876726801668821
] |
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند
| 0 |
[
0.6382206332735506,
0.23518993366691254,
0.11866323966089883
] |
شادمانی واقعی انسان را هم نباید جز پویندگی و آفرینندگی دانست
| 0 |
[
0.5200644184925994,
0.3203905348203638,
0.14790668432668433
] |
سارا هر دو خرسش را بغل کرد و گفت شما دو تا چطورید امروز چی کارا کردید و بعد هر دوی آن ها را بوسید عروسکای خوشگلم امروز می خوام یک خبر خوب به شما بدم این که یکی از دندونام بازم لقه و فرشته دندونا بازم به دیدنمون میاد من دلم می خواد برای شما دوتا خرسم یک تخت بخرم تا باهم روش بخوابید مامانم هم گفته به من کمک می کنه تا یک تخت خوشگل براتون بخرمحالا عروسکای خوشگلم من برم یک چیزی بخورم و برگردم سارا آروم عروسکاش را روی تخت گذاشت و به طرف آشپرخانه رفت
| 0 |
[
0.21039282729275888,
0.53886634754198,
0.20923638021426946
] |
چنانك مداوى حاذق در دفع امراض مذمومه محموده در مسهلات بكار دارد و باز آن را مصلحات واجب داند تا مزاج بكلى از قرار اصل منحرف نشود و تغير نپذيرد و بحسب طبيعت مواد را دفع كند و حكيم اكبر بطباع و امزجه بندگان خويش نيك خبير تواند بود
| 2 |
[
0.46755270984645375,
0.3948330546968147,
0.11400061205567495
] |
يكدفعه توجه همه به شيشه پاك كن ماشين جلب شد و همه از اين سوال ونوس خنده اشان گرفت
| 0 |
[
0.5210409829563587,
0.3049863213383026,
0.1648309649719265
] |
روش یونان محور طوماری 👇👇👇 آشنایی با فیلسوفان يونانيان باستان خصوصا سقراط افلاطون و ارسطو كه در ادوار بعدی فوق العاده تاریخساز بوده اند
| 0 |
[
0.6917078990770958,
0.1270309155349686,
0.15952205495315297
] |
تصادفی دیگر برای خودروهای تسلا هنگام رانندگی خودکار
| 0 |
[
0.41116038433111607,
0.30924694095425803,
0.2409871068407654
] |
انگار همه از هم بیگانه شده ایم و تا قطع عضو نکنیم آرام نمی گیریم
| 0 |
[
0.6204247552667294,
0.23781218669564974,
0.13387879847374354
] |
این نوع دروغ گفتن نه با طراحی قبلی صورت می گیرد و نه با قصد سوء استفاده از مخاطب تنها تصمیمی است ناشی از آموزه های غلط تربیتی و ترس از رنجاندن دیگران
| 0 |
[
0.5032905982905983,
0.28068376068376066,
0.17102564102564102
] |
ستمائة بظاهر شهر نزول كردند و لشكر بكبس خندق و استعداد آن از خرك و منجنيق و نردبان و غير آن اشتغال نمودند و اهالى جند جز آنك دروازه دربستند و بر باره و سور مانند نظارگيان سور بنشستند قدم در جنگ ننهادند و چون بيشتر ارباب آن هيچ وقتى جنگى مشاهده ننموده بودند ازيشان تعجب مى كردند
| 2 |
[
0.5753305228115051,
0.2369116199097289,
0.17651589127211556
] |
نامه جدید امیر قطر درباره بحران در روابط این کشور با چهار کشور عربی تقدیم امیر کویت شد
| 0 |
[
0.699946001844438,
0.19959714882671067,
0.08992962374544596
] |
مارتا كارهاي اشتباه زيادي در اوايل زندگي خود انجام داده است
| 0 |
[
0.42365358704249007,
0.3997490731938551,
0.15854971691299916
] |
تازه متوجه شد گوشت چرخ کن آب میوه گیری پلوپز و حتی چراغ چشمک زن روی دریخچال هم داشتن با عصبانیت به فائزه نگاه می کردن
| 0 |
[
0.521504860619074,
0.3451076321562196,
0.11555994083748
] |
ایستادن در برابر توده ها در نظر اکثریت مطلقا مهمل است
| 1 |
[
0.4921930993874633,
0.3543810286628048,
0.1471395146398018
] |
عنان چون كار از دست برفت و اسب بى اختيار روى بازپس كرد و گامى چند برفت خواص گفتند كه يك ساعتى سلطان را آسايش بايد داد چندانك اقامتى حاصل شود و علمهاى خاص بدان سبب بازگشت ميمنه و ميسره چون آن حال مشاهده نمودند پنداشتند سلطانست كه منهزم شد ايشان نيز برگشتند
| 2 |
[
0.41170502237691925,
0.3684213468208271,
0.21636492595763535
] |
جوجه اردک مجبور بود برای محافظت از یخ زدگی به سختی با پاهایش پارو بزند یک روز صبح پاهایش یخ زد
| 0 |
[
0.4516922395191325,
0.38104947977889175,
0.15209914655524692
] |
از قبل باتو بر خواجه نجم الدين مقرر داشت و بتيكچيان و ملوك و امراى ديگر هر كدام كه بودند بر همان مصالح كه تا غايت وقت مباشر آن بودند برقرار بماندند و خواجه نجم الدين متوجه حضرت باتو شدو چون امير ارغون بخراسان رسيد در رمضان سنه ست و خمسين و ستمائة سبب آنك امور خطير حضرت مشاهده كرده بود و باريكى آن را ديده و احوال تفحص و استكشاف آن را دانسته در محاسبات مناقشت فرمود
| 2 |
[
0.5915866057287579,
0.247627960827174,
0.15838786537639696
] |
خواندن ادامه ی مطلب باعث لو رفتن بخش هایی از فیلم می شود
| 0 |
[
0.46351424224613336,
0.31841068201448747,
0.1774673339182804
] |
و رعيت در اطاعت و نصيحت و تبجيل و تعظيم اوبپسران عاقلو در اكرام و احسان با يكديگر ببرادران موافقهريك بقدر استحقاق و استيجابى خاص كه وقت و حال اقتضاء كند با عدالت بتوفيه حظ و حق هريك قيام نموده باشد و نظام و ثبات يافته
| 2 |
[
0.5301717393748949,
0.24872227619395268,
0.2005445554287134
] |
بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید
| 0 |
[
0.607869186317767,
0.2961312383065684,
0.08852472315301084
] |
اما جالب است به كسی می گویند کیسه پول هایت را نشان بده در عوض تصمیم می گیرد نماینده مجلس را شبانه دستگیر کند تن بدهم
| 0 |
[
0.6086575501592802,
0.25161141378928203,
0.11573328258556533
] |
خرس قهوه ای همان طور که روی تخت سارا نشسته و منتظر بود که سارا از مدرسه بیاد به خرس قطبی گفت از عینکت بدم میاد و دلم نمی خواد هیچ وقت اونو به چشمم بزنم
| 0 |
[
0.6058344521815798,
0.31816031245711934,
0.07262742102087924
] |
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست
| 0 |
[
0.18581835191538157,
0.5645185756289336,
0.23962222805607178
] |
توی لاک می توانی آرامش پیدا کنی و وقتی آرام شدی بیا بیرون
| 0 |
[
0.5964504966486537,
0.28888106545677855,
0.11059362140476413
] |
اقبال نمودند و اگرچه ميان برادران مواثيق و عهود غلاظ و شداد رفت امراى بدانديش تعبيه ساختند تا مغافصة به حيلت جلال الدين را هلاك كنند يكى از آن جماعت سلطان را از آن حالت آگاه گردانيد چون سلطان دانست كه آن قوم را در چنين هنگامى انديشه لجاج و عنادست نه راى موافقت و اتحاد در انتهاز فرصتى متشمر گشت و كم تخت خوارزم و آن كاخ گرفت و چون مردان بر راه نسا عازم شادياخ شد
| 2 |
[
0.5093256002276059,
0.2624663596075227,
0.1983323772727479
] |
ژرژ باتای از دو نوع اقتصاد حرف می زند اقتصاد عام و اقتصاد محدودشده
| 0 |
[
0.6388504370925753,
0.2376658358791567,
0.11385910423228963
] |
جیغ جیغو چند متر پرت شد آن طرف و افتاد روی عصایش با دم نرم و نازکش روی عصا کشید
| 0 |
[
0.5990179042337216,
0.29257650468969687,
0.10555927649896335
] |
خاله پیرزن داشت توی سینی برنج پاک می کرد یک دانه برنج از سینی افتاد بیرون
| 0 |
[
0.5453682180993525,
0.3194066324434682,
0.1327022860071636
] |
گفته می شود ساعت بیگ بن به مدت چهار سال تحت بازسازی قرار می گیرد به همین دلیل ناقوس آن نیز خاموش می شود و دفعه بعدی که لندنی ها قادر خواهند بود صدای آن را بشنوند سال خواهد بود
| 0 |
[
0.5269521431544156,
0.27143454562254177,
0.19417666530705593
] |
مقالتى كرد هم در مجلس او را چنان بر زمين انداخت كه باز برنخاستفى الجمله چون آن حدود از طغاة پاك شد و تمامت قبايل لشكر او شدند ايلچيان به ختاى روان كرد و بعد از آن به خويشتن نيز برفت
| 2 |
[
0.6776917118919529,
0.19006989243077052,
0.10808231658488043
] |
سوم جائر اصغر و آن كسى بود كه بر حكم دينار نرود و فسادى كه از جور اين مرتبه حاصل آيد غصب و نهب اموال و انواع دزدى و خيانت باشد و فسادى كه از جور آن دو مرتبه ديگر باشد عظيم تر از اين فسادها بود
| 2 |
[
0.6439964459445103,
0.20197259971159856,
0.1297306590183943
] |
بسیاری از بانک های مرکزی با طرح صفر درصد و طرح های با نرخ بهره دارای تنزیل برخورد می کنند و خواستار توقف آن هستند چرا که این طرح ها با گمراه کردن باعث می شود مصرف کنندگان باور کنند تأمین مالی از جانب بانک رایگان انجام می گیرد
| 1 |
[
0.21039282729275888,
0.53886634754198,
0.20923638021426946
] |
خیلی خوش حال شدم سرم را روی دستش گذاشتم تا نازم کند
| 0 |
[
0.5032905982905983,
0.28068376068376066,
0.17102564102564102
] |
یک دفعه یک عالم سرباز چماق به دست از توی کدو بیرون آمدند و آن قدر پادشاه را کتک زدند که پادشاه پا گذاشت به فرار رفت و دیگر برنگشت مردم هم که پادشاه را دوست نداشتند حسنی را شاه کردند
| 0 |
[
0.7273136307622114,
0.2142574153310505,
0.05213112616619351
] |
گفت با آن هر چيزي را كه اعضايم دريافت مي كنند تشخيص مي دهم
| 0 |
[
0.626289222699416,
0.158135494530584,
0.20385618857667895
] |
عقب ایستاد و نگاه کرد یك خرگوش بزرگ كشیده بود خرگش به او نگاه می کرد
| 0 |
[
0.5142392836661526,
0.3326728049419099,
0.14713456436279268
] |
تابستان گذشته وقتي ونوس پنج ساله شده بود همراه پدر و مادرش با هواپيما به تهران آمدند در آنجا به منزل عمويشان رفتند
| 0 |
[
0.580786718385271,
0.25797128894613935,
0.15082573718414752
] |
انتحار تعبیر ما است آنها خود می گویند استشهاد
| 1 |
[
0.620813510324794,
0.26857989305012825,
0.09291922836211024
] |
🍃 دین پرستی و بت پرستی ✍️ ایرج_شهبازی دین راهی است برای رسیدن به خدا و ابزاری است برای پاکسازی درون از رذایل نفسانی و دستیابی به یک زندگانی مسالمت آمیز با خود مردم و طبیعت
| 0 |
[
0.653759897006759,
0.19637528162214357,
0.13124407252440726
] |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.